لیلا شیرانی: در دوران حاضر، عبارت “پلیس” اغلب برای توصیف نیروهای اجتماعی در شهرها که مسئول حفظ نظم عمومی و اجرای قوانین برای پیشگیری از جرم، مجازات مجرمان و کشف جرم هستند، استفاده میشود. با تشکیل قوانین به منظور کنترل اجتماعی که با پیچیدگی جوامع افزایش یافته است، وجود سازمانهای پلیسی برای اجرای قوانین ضروری شده است. پدیدههایی مانند رشد شهرنشینی، مهاجرت به شهرهای بزرگ، حاشیه نشینی، و افزایش جمعیت در کلانشهرها باعث افزایش نرخ جرائم شده و ایجاد اعتقاد عمومی به این موضوع شد که تمرکز قدرت اجرای قوانین در دست گروههای خاص به عنوان پلیس، میتواند منجر به کاهش یا حذف جرم شود. وسایل نقلیه موتوری به عنوان یک جزء اساسی در زندگی روزمره ما، از یک سو به دلیل خدمات متنوع و گوناگونی که ارائه میدهند، روز به روز نقش مهمتر و حیاتیتری میپوشانند. از سوی دیگر، این وسایل نقلیه باعث اثرات و پیامدهای نامطلوبی میشوند، از جمله تصادفات فاتحه، آلودگی هوا، اتلاف وقت و انرژی، سرمایه و ایجاد بیماریهای مختلف. این مشکلات باعث افزایش تخلفات رانندگی و آثار مرتبط با آن شده و یک چالش بزرگ برای پلیس راهور کشور تشکیل داده است.
از اوایل تاریخ، جوامع انسانی همیشه به دنبال دستیابی به امنیت پایدار در سطح جامعه برای تحقق اهداف خود بودهاند. این تلاش با به کارگیری راهکارهای مختلف، از جمله مجازاتها به عنوان تنها راه حل برای مبارزه با جرم و مجازات مجرمان تلقی میشد. با گذر زمان و با تغییر دیدگاهها نسبت به پدیده جرمانه در اروپا، توجه به عوامل و شرایط وقوع جرم افزایش یافت و مکتبهای جرمشناسی و دفاع اجتماعی نظریات مرتبط با جرم و مجرم را بیان کردند. یکی از شیوههای پیشگیری از جرم، پیشگیری وضعیتی است که با تغییر وضعیت فرد یا شرایط محیطی مانند زمان و مکان، به هدف جلوگیری از ارتکاب جرم توسط فردی که قصد انجام جرم دارد، میپردازد. اقدامات وضعیتپیشگیرانه به عبارت دیگر، نظارت بر اوضاع و احوالی است که مجرم را در آستانه ارتکاب جرم قرار میدهد و نقش تعیینکنندهای در تحریک یا تسهیل انتقال از افکار به عمل مجرمانه دارد.
در این میان، نقش پلیس راهور در کاهش و پیشگیری از جرایم را بررسی و تحلیل میکنیم و نشان میدهیم که چگونه میتواند با برقراری نظم و امنیت عمومی در جادههای داخل و خارج از شهرها نقش مثبتی ایفا کند.
مفهوم پیشگیری:
در زمینه جرمشناسی، مفهوم پیشگیری به این معنا است که با استفاده از انواع تکنیکها و روشها، در جلوگیری از وقوع جرمها مداخله کرده و تلاش میشود تا با تعیین حدود ممکنهای وقوع جرائم، این وقایع را ناپدید کند یا احتمال وقوع آنها را کاهش دهد. از نظر علمی میتوان گفت که هدف از پیشگیری، تعیین محدوده امکان وقوع یک سری اعمال جنایی با غرض انحصار یا محدود کردن آنها است، به گونهای که این اعمال از راههای غیرممکن یا سخت به وقوع نپیوندند، بدون اینکه به تهدید به کیفر یا اجرای آن متوسل شوند.
واژة پیشگیری در مفهوم متداول آن در معانی »جلوگیری، دفع و جلو مرض را گرفتن و همچنین »آگاه کردن، خبر چیزی را دادن و هشدار دادن « است. بهعبارتدیگر معنی لغوی پیشگیری دو چیز است:
الف) جلو وقوع چیزی را گرفتن.
ب) هشدار در مورد وقع چیزی. همچنین به معنای آنکه جلو کسی را بگیرد یا مانع کاری یا چیز بشود در معنای اول، یعنی به استقبال چیزی رفتن. ممکن است جرمشناسی پیشگیرانه همراه با روشهای مختلفی به کار گرفته شود. در این صورت هشدار نسبت به وقع جرم، میتواند بهعنوان یک فن پیشگیری بکار آید
ازنظر علمی و اصطلاحی، مفهوم پیشگیری به مفاهیم مختلفی تعلق دارد؛ یعنی ترکیبی از تئوری و تجربه است. در ابتدا پیشگیری بهصورت نظری مطرح میشد (همان ). در استنباط مفهوم پیشگیری و مصداقهای آن دو جهتگیری کلی دیده میشود. برخی از جرم شناسان مفهوم موسعی برای تدابیر پیشگیرانه قائل شده و گروهی دیگر پیشگیری را در مفهومی محدود و مضیق بکار میبرند. اینک هر یک از این دو تعبیر را بهطور مختصر توضیح میدهیم:
پیشگیری وضعی
الف) در تعریف اول، پیشگیری وضعی به معنای انجام اقدامات متخصصانه و سیستماتیک برای کاهش فرصتهای ارتکاب جرم میباشد. این اقدامات مستلزم مدیریت، طراحی و دستکاری محیط به صورت نظاممند و دائمی بهمنظور محدود کردن امکانات ارتکاب جرم است. این تعریف تأکید دارد که این اقدامات باید به طور مستمر و با تأکید بر جلوگیری از فرصتهای جرم صورت گیرد و باید توسط اکثر مجرمان درک و فهم شود.
ب) در تعریف دوم، پیشگیری وضعی به عنوان مجموعه اقدامات و روشهایی تعریف شده است که به کاهش فرصتهای ارتکاب جرم میپردازد. این اقدامات عبارتند از طراحی و مدیریت محیط بلا واسطه (صحنه و محل وقوع جرم)، نظارت و تأثیرگذاری بر محیط وقوع جرم به نحوی که زحمات و خطرات ناشی از اقدام برای ارتکاب جرم افزایش یابد و سود حاصل از آن کاهش یابد.
ج) در تعریف سوم، پیشگیری وضعی به عنوان مجموعه اقدامات و تدابیری در نظر گرفته شده است که به سمت تسلط بر محیط و شرایط پیرامونی جرم و مهار آن میرود. این تعریف بیان میکند که این اقدامات همچنین به کاهش وضعیتهای پیشجنایی یا شرایط قبل از بزهکاری که وقوع جرم را مساعد میکند، متمایل است و همچنین با افزایش خطر شناسایی و دستگیری بزهکاران بالقوه صورت میگیرد.
د) در تعریف چهارم، پیشگیری وضعی به عنوان مجموعهای از اقدامات و تدابیر مشاهده میشود که از طریق انجام اقدامات بر اراده، طراحی و کنترل محیط فیزیکی (ساختهشده) تلاش میکند تا فرصتهای ارتکاب جرم را کاهش دهد و یا خطر تعقیب را، در صورتی که ارعاب مؤثر نشود، افزایش دهد.
ه) در تعریف پنجم، پیشگیری وضعی به عنوان مجموعه اقدامات مداخلهای توصیف شده است که به کاهش فرصتهای ارتکاب جرم میپردازد و از طریق محدود کردن فرصتهای ارتکاب جرم در اراده فرد و تأثیر گذاری بر محیطهای جرم اقدام میکند.
تأثیر پیشگیری وضعی در کاهش جرائم راهنمایی و رانندگی
پیشگیری از جرم با دیدگاه جامع یکی از شاخههای جرمشناسی کاربردی است که به تعیین وسایل و راهحلهای مؤثر برای تأمین پیشگیری از جرم و آسیبهای اجتماعی در مقیاس جامعه یا جمعیت محدودتر مانند یک شهر یا محل میپردازد. این نوع پیشگیری بدون توسل به ابزارهای ارعاب کیفری انجام میشود و بیشتر به تحلیل و تدابیر علمی برای کاهش فرصتهای ارتکاب جرم متمرکز است.
در این زمینه، پیشگیری اجتماعی از بزهکاران شامل مجموعه اقدامات پیشگیرنده است که به دنبال حذف یا خنثیکردن آن دسته از عواملی هستند که در تکوین جرم مؤثر بودهاند. از سوی دیگر، پیشگیری وضعی متمایل به تسلط بر محیط و شرایط پیرامونی جرم (وضعیت مشرف به جرم) و مهار آن میباشد.
در پیشگیری وضعی، اقدامات و تدابیری طراحی میشوند که به سمت کنترل محیط فیزیکی (ساختاری) جرم متمایل باشند. این اقدامات به دنبال کاهش فرصتهای ارتکاب جرم و یا افزایش خطر شناسایی و دستگیری بزهکاران بالقوه هستند. این رویکرد نه تنها به کاهش وضعیتهای پیش جنایی (وضعیتهای قبل از بزهکاری) که وقوع جرم را مساعد میکنند، میپردازد بلکه از طریق افزایش خطر شناسایی و دستگیری بزهکاران نیز اقدام میکند.
به طور خاص، در زمینه راهنمایی و رانندگی، این رویکرد میتواند با توجه به شناخت و کنترل عوامل موثر بر ایجاد جرم در حوزه راهنمایی و رانندگی، به کاهش تصادفات و خطرات مرتبط با آنها کمک کند. از این رو، توسعه سیاستها و برنامههای پیشگیری وضعی در این حوزه میتواند تأثیر مثبتی در کاهش جرائم راهنمایی و رانندگی داشته باشد.
در مجموع، همکاری بین نهادهای دولتی، تشکلهای مردمی، و همگان در جهت ایجاد آرامش و حفظ نظم در محیط خود میتواند نقش مهمی در پیشگیری از جرم و ایجاد امنیت اجتماعی داشته باشد.
پیشگیری وضعی در ارتکاب جرائم راهنمایی و رانندگی
پلیس یکی از اجزای نظام عدالت کیفری است که در پیشگیری از جرم، امکان مداخله کیفری و غیر کیفری را دارد. در مداخله کیفری، پلیس با سرعت و دقت در فرایند تعقیب و دستگیری که خود یکی از عوامل بازدارنده نسبت به ارتکاب مجدد بزه است فعالیت پیشگیرانه خود را انجام میدهد .جنبه بازدارنده و ارعابی مداخله کیفری پلیس از سویی بزهکاران را بلافاصله پس از ارتکاب جرم با نظام نیرومند تعقیب و دستگیری مواجه میسازد و از سوی دیگر، با بالا بردن احتمال دستگیری و افزایش ریسک ارتکاب جرم، قصد و تمایل مجرمان احتمالی را برای ارتکاب آن بزه کاهش میدهد. در پیشگیری غیر کیفری نیز پلیس از طریق مداخله و طراحی برنامههای پیشگیرانه از طریق نظارت بر مجرمان سابقهدار، گشتهای خیابانی، نظارت بر مناطق جرمزا، نصب دوربینهای مداربسته در معابر عمومی و جر مخیز و بسیاری دیگر از برنامههای پیشگیرانه، پیش از ارتکاب جرم، آن را به کنترل خود درمیآورد
عملکرد پیشگیری وضعی
توجه به مکان (موقعیت ارتکاب جرم) به عنوان یکی از عوامل اساسی در پیشگیری وضعی از جرم، نشاندهنده اهمیت محیط در فرآیند جرم است. مفهوم موقعیت به عنوان یک شاخص بنیادین در تحلیلهای پیشگیری وضعی مطرح میشود. موقعیت یکی از عوامل وقوع پدیده مجرمانه، انگیزه، وسوسه، و میل به نقض قانون را به وجود میآورد و بر تصمیم به ارتکاب جرم تأثیر میگذارد.
در این راستا، پیشگیری وضعی بر محیطها و مکانهایی تمرکز دارد که موقعیت ارتکاب جرم را به وجود میآورند. این رویکرد با تحلیل شرایطی که موجب ارتکاب انواع جرائم میشود، به دنبال تغییر مدیریت و محیط است. از طریق تعیین و شناسایی محیطها و شرایط آنها میتوان به کاهش فوری، حداکثری و کمهزینه جرم از طریق حذف عوامل نزدیک و آنی جرم پرداخت.
محیطها به دلیل فعالیتهای افراد و یا مسئولین آنجا امکان دسترسی به اماکن جرمآور را فراهم میآورند. تشخیص و تحلیل محیطها به ما این امکان را میدهد که محیطهای جرمآور را با محیطهای دیگر تفکیک و ویژگیهای آنها را با یکدیگر مقایسه کنیم. این تفکیک باعث میشود که به دو مورد از آنها توجه شود: معابر عمومی و وسایل و پایانههای حمل و نقل.
تمرکز بر محیط و موقعیتهای ارتکاب جرم میتواند به شناخت بهتر و کاهش این امکانات منجر شود. همچنین، نقش مالکان و مسئولان محیطها در کاهش جرم نیز بسیار مهم است. این نگرش معتقد است که با تغییر شرایطی که موجب ارتکاب جرم میشوند، رفتارهای مجرمانه کممزیتتر و دارای توجیهپذیری کمتری خواهند بود.
پیشگیری از راه جریمه
در این قسمت، تأکید بر نقش پلیس در پیشگیری از جرم و کنترل جرم به وسیلهی استقرار در فضاهای جغرافیایی خاص و اجرای گشتهای پلیس در مکانها و نقاط خاص مطرح شده است. این اقدامات باعث تغییر وضعیت و اوضاع قبل از وقوع جرم شده و میتوانند مجرم را از ارتکاب جرم در آن محدوده یا نسبت به آن آماج منصرف کنند.
نصب دوربینهای مداربسته در سطح شهر، خیابانها، اماکن عمومی، و مانکها نیز به عنوان یکی از راهکارهای افزایش نظارت و کنترل توسط پلیس ذکر شده است. این اقدامات افزایش حضور و نظارت پلیس را نمایان میکنند و با افزایش احتمال دستگیری برای بزهکاران، فرصت ارتکاب جرم را دشوارتر میکنند.
در زمینه جلوگیری از جرم، نقش پلیس به عنوان یک بازیگر اصلی در صحنه عدالت کیفری تأکید شده و تعامل آن با سایر گروههای فعال در زمینه رویکردهای مداخله اوان کودکی نیز مورد تأکید قرار گرفته است. برنامههای هماهنگ پلیس با گروههای مختلف جامعه میتوانند در ارتقاء رویکردهای مشترک برای پیشگیری از جرم مؤثر باشند.
در ادامه، اشاره به اهمیت تأثیر مجازاتها در جلوگیری از جرم شده و اهداف ارعابی مجازاتها مطرح شده است. تأثیر مجازاتها نه تنها از ترس از صدمه ناشی از مجازات بلکه از واکنش اعضای جامعه نسبت به مشروعیت مجازات و وضع اجتماعی مجرم نیز تبعیت میکند. همچنین، بر تأثیر مثبت یا منفی جامعه نسبت به جرم تأکید شده و نقش این فهم جامعه در ایجاد جلوگیری از جرم بیان شده است.
در کل، این مطالب نشان دهنده گستردگی و پیچیدگی فرآیند پیشگیری از جرم است که نه تنها وابسته به نظام پلیسی، بلکه به تعاملات جامعه و نهادهای مختلف اجتماعی نیز وابسته است.
ازآنجاکه ضمن بررسی موضوعات مطرحشده در این نوشتار، نتایج حاصل از هر بحث منظور گردیده است، ازاینرو تکرار مختصر آنها را در اینجا لازم نمیدانم؛ اما صرفنظر از کاستیهای موجود در مباحث مربوط به نقش پیشگیرانه پلیس راهور در کاهش جرائم راهنمایی و رانندگی در قوانین جاری و نیز تکرارهای بیمورد که ذکر هریک از آنها در جای خود گذشت آنچه از مجموع بررسی مباحث مختلف در حوزه این عمل حاصل میگردد، میتواند در یک یا چند مورد به شرح مختصری از آنها پرداخت:
برخورداری از امنیت و نظم، جزء مهمترین نیازهای زندگی امروز و از اساسیترین حقوق شهروندی است و پلیس راهور با برقراری نظم و آموزش انضباط اجتماعی نقش مهمی در حفاظت از حقوق شهروندان دارد.
رسیدن به وضعیت مطلوب در کاهش صدمات جانی و مالی درصحنههای تصادف نیازمند آموزشهای تخصصی به کارشناسان، پلیس، مأموران امداد و نجات، اورژانس و فرهنگسازی و تهیه راهنماها و دستورالعملهای ایمنسازی است.
با توجه با تئوریهای بیانشده در تحقیق در رابطه با پیشگیری وضعی از جرم میبینیم که طرفداران این پیشگیری وضعی بهخوبی نشان دادند که کاهش فرصتها باعث شده در بزهکاران ارعاب و بازدارندگی به وجود آید که این هم برای محاکمه و هم برای مردم مفید است و نیز واضح است که پیشگیری از جرم بدون در نظر گرفتن علل اصلی وقوع جرم یا بازسازی نقایص جوامع با محدودیتهای زیادی توأم خواهد بود و گذر زمان این محدودیتها را برای ما مشخص خواهد ساخت.
اگرچه پلیس بهموجب قانون امر پیشگیری از جرم را بر عهده دارد اما ایرادهایی از حیث ساختاری و اجرایی بر این ارگان واردشده که نمیتوان آنها را انکار کرداولاً.: سازمانهایی همچون پلیس و سایر ارگانهای حفاظت اجتماعی که از بودجه عمومی تغذیهشده و بهموجب قانون صلاحیت و اقتدار لازم را برای کنترل جرائم دارا هستند خود باید تحت کنترل و بازرسی منظم باشند. این کنترل بندرت انجام میشود و اگر صورت گیرد بهدقت انجام نمیشودثانیاً.: وظیفه امنیت و جلوگیری از ارتکاب جرائم امروزه بیشتر فدای تعهد به رسیدگی به شکایات و اجرای مجازات شده که بهاندازه کافی وقت و بودجه سازمانهای انتظامی را به خود اختصاص دهد. بنابراین میتوان معتقد گردید که باید نظام کنترل مقداری انفکاك بیشتری از نظام دادرسی داشته باشد. البته ایده اخیری با این ایراد عمده روبر است که تنها با حضور درصحنه و درك واقعیتهای جرائم محقق میتوان راهکارهای عملیاتی و قابلاجرا در کنترل جرائم داد.
برخورداری از امنیت در برابر جرم و ناامنی از اساسیترین مؤلفههای امنیت انسانی به شمار میرود. پلیس فعالیتهای مختلفی را در تأمین امنیت انسانی انجام میدهد این فعالیتها گاهی سرکوبگرانه و گاهی نیز پیشگیرانه هستند؛ اما تدابیر پیشگیرانه به دلیل اقتصادیتر و انسانیتر بودن آنها، از جایگاه والاتری برخوردارند. هر اداره پلیس باید فرآیندی برای پیشگیری از جرم طراحی نماید که بر شناسایی مسائل قبلی و فعلی جرم و تهیه راهبردهای جامعهمحور برای حلوفصل این مسائل تمرکز داشته باشد.
در عصری که پیشرفت سریع علوم موجب حجیم شدن تصاعدی آن و درنتیجه پدیدار شدن دانشها وفنّاوری جدیدی میگردد استفاده از هر پدیده نو مستلزم آشنایی بافرهنگ استفاده از آن پدیده است. بهکارگیری وسایل نقلیه موتوری در امر حملونقل کالا و مسافر گرچه تحولی شگرف در شئون مختلف زندگی اجتماعی به وجود آورده لیکن محیط را جهت ساکنان زمین در معرض مخاطرات متعدد قرارداده است.
اگر بتوانیم پیشگیری وضعی را در جامعه با جدیت دنبال کنیم و آن را بهصورت قانون محکم به اطلاع عموم برسانیم نهتنها باعث کاهش جرم و هدر نرفتن هزینهها شده بلکه نظم و امنیت هم به جامعه برمیگردد و پیشرفت زیادی برای جامعه و کشور حاصل میشود.
درنهایت
ازآنجاکه ضمن بررسی موضوعات مطرحشده در این نوشتار، نتایج حاصل از هر بحث منظور گردیده است، ازاینرو تکرار مختصر آنها را در اینجا لازم نمیدانم؛ اما صرفنظر از کاستیهای موجود در مباحث مربوط به نقش پیشگیرانه پلیس راهور در کاهش جرائم راهنمایی و رانندگی در قوانین جاری و نیز تکرارهای بیمورد که ذکر هریک از آنها در جای خود گذشت آنچه از مجموع بررسی مباحث مختلف در حوزه این عمل حاصل میگردد، میتواند در یک یا چند مورد به شرح مختصری از آنها پرداخت:
برخورداری از امنیت و نظم، جزء مهمترین نیازهای زندگی امروز و از اساسیترین حقوق شهروندی است و پلیس راهور با برقراری نظم و آموزش انضباط اجتماعی نقش مهمی در حفاظت از حقوق شهروندان دارد.
رسیدن به وضعیت مطلوب در کاهش صدمات جانی و مالی درصحنههای تصادف نیازمند آموزشهای تخصصی به کارشناسان، پلیس، مأموران امداد و نجات، اورژانس و فرهنگسازی و تهیه راهنماها و دستورالعملهای ایمنسازی است.
با توجه با تئوریهای بیانشده در تحقیق در رابطه با پیشگیری وضعی از جرم میبینیم که طرفداران این پیشگیری وضعی بهخوبی نشان دادند که کاهش فرصتها باعث شده در بزهکاران ارعاب و بازدارندگی به وجود آید که این هم برای محاکمه و هم برای مردم مفید است و نیز واضح است که پیشگیری از جرم بدون در نظر گرفتن علل اصلی وقوع جرم یا بازسازی نقایص جوامع با محدودیتهای زیادی توأم خواهد بود و گذر زمان این محدودیتها را برای ما مشخص خواهد ساخت.
اگرچه پلیس بهموجب قانون امر پیشگیری از جرم را بر عهده دارد اما ایرادهایی از حیث ساختاری و اجرایی بر این ارگان واردشده که نمیتوان آنها را انکار کرداولاً.: سازمانهایی همچون پلیس و سایر ارگانهای حفاظت اجتماعی که از بودجه عمومی تغذیهشده و بهموجب قانون صلاحیت و اقتدار لازم را برای کنترل جرائم دارا هستند خود باید تحت کنترل و بازرسی منظم باشند. این کنترل بندرت انجام میشود و اگر صورت گیرد بهدقت انجام نمیشودثانیاً.: وظیفه امنیت و جلوگیری از ارتکاب جرائم امروزه بیشتر فدای تعهد به رسیدگی به شکایات و اجرای مجازات شده که بهاندازه کافی وقت و بودجه سازمانهای انتظامی را به خود اختصاص دهد. بنابراین میتوان معتقد گردید که باید نظام کنترل مقداری انفکاك بیشتری از نظام دادرسی داشته باشد. البته ایده اخیری با این ایراد عمده روبر است که تنها با حضور درصحنه و درك واقعیتهای جرائم محقق میتوان راهکارهای عملیاتی و قابلاجرا در کنترل جرائم داد.
برخورداری از امنیت در برابر جرم و ناامنی از اساسیترین مؤلفههای امنیت انسانی به شمار میرود. پلیس فعالیتهای مختلفی را در تأمین امنیت انسانی انجام میدهد این فعالیتها گاهی سرکوبگرانه و گاهی نیز پیشگیرانه هستند؛ اما تدابیر پیشگیرانه به دلیل اقتصادیتر و انسانیتر بودن آنها، از جایگاه والاتری برخوردارند. هر اداره پلیس باید فرآیندی برای پیشگیری از جرم طراحی نماید که بر شناسایی مسائل قبلی و فعلی جرم و تهیه راهبردهای جامعهمحور برای حلوفصل این مسائل تمرکز داشته باشد.
در عصری که پیشرفت سریع علوم موجب حجیم شدن تصاعدی آن و درنتیجه پدیدار شدن دانشها وفنّاوری جدیدی میگردد استفاده از هر پدیده نو مستلزم آشنایی بافرهنگ استفاده از آن پدیده است. بهکارگیری وسایل نقلیه موتوری در امر حملونقل کالا و مسافر گرچه تحولی شگرف در شئون مختلف زندگی اجتماعی به وجود آورده لیکن محیط را جهت ساکنان زمین در معرض مخاطرات متعدد قرارداده است.
اگر بتوانیم پیشگیری وضعی را در جامعه با جدیت دنبال کنیم و آن را بهصورت قانون محکم به اطلاع عموم برسانیم نهتنها باعث کاهش جرم و هدر نرفتن هزینهها شده بلکه نظم و امنیت هم به جامعه برمیگردد و پیشرفت زیادی برای جامعه و کشور حاصل میشود.